مدرسه

تا حال و هوای مدرسه داغه ما هم یک خاطره از مدرسه و کلاس اول بنویسیم   

اولین باری که معلم کلاس اول برای ما املا گفت و اولین املا ی عمرمان را نوشتیم نمره ما شد ۱۹خانم معلم رفت وناظم را با یک خط کش بزرگ آورد داخل کلاس و در ازاءهر نیم نمره غلط یک خط کش میزد کف دستمان که با این حساب ما دو تا خط کش نوش جان کردیم 

  بغل دستیمان که بیچاره شده بود ۱۴ کلی خط کش نوش جان کرد و طفلکی کلی گریه کرد به خدا راست میگم دروغم چیه (اما فقط همون یک بار بود مثل اینکه می خواستن از ما زهره چشم بگیرن ) 

خلاصه تا اینجا را داشته باشین ... 

چند ماه بعد

  من نیمکت اول کنار خانم معلم می نشستم .یک شب رفتیم مهمونی و شب وقت نکردم املا بنویسم فقط فردا صبح هول هولی از رو کتاب کپی کردم و  یک نمره بیست هم به خودم دادم و رفتم مدرسه  

خانم معلم تا آمد سر کلاس گفت دفتر املاها را بذارین روی میز و شروع کرد به گفتن دیکته همون درس نجار و بنا بود که تشدید را یاد میداد ما هم که شب قبل درس نخونده بودیم و هول هولی کپی کرده بودیم به این تشدید ها دقت نکرده بودیم . 

خانم معلم هی می گفت بنا(بننا٬ببخشید تشدید را پیدا نکردم )و هی به ما نگاه میکرد که یعنی اشتباه نوشتی ما هم هی پاک میکردیمو هی باز می نوشتیم بنا  

خلاصه ما که همیشه نمره بیست می گرفتیم(از ترس خط کش) و درسمان هم بد نبود داشتیم اشتباه می نوشتیم بعد رسیدیم به نجار بازم همون قصه تکرار شد نمی دونم این خانم معلم چه پیله ای کرده بود به ما آخر سر هم یه چشم غره رفت به ما  که کلی ترسیدیم . 

دفتر املا ها رو جمع کرد و گذاشت روی میز که ساعت بعد تصحیح کنه  

زنگ تفریح رفتیم سراغ خواهرمان که کلاس پنجم بود وبا گریه زاری گفتیم که غلط املایی داریم ...(خط کش می خوریم ) 

خواهر گرامی گفت نگران نباش الان درستش می کنم بعد یواشکی رفتیم تو کلاس و دفتر املای منو برداشت و غلط ها را درست کرد (اوج سادگی ما را ببین یا شاید هم خنگی ) 

وقتی معلم آمد سر کلاس و شروع کرد به تصحیح املا ها به دفتر ما که رسید  چشماش گرد شد  

پس غلط ها را کو ... ؟!!!! 

خلاصه ما مجبور شدیم همه چیز را بگیم و خواهر بیچاره را تو هچل بندازیم  

خواهر بیچاره کلی خجالت کشید و بعد هم کلی به ما غر زد که چرا نگفتی که خانم معلم دیده که  غلط نوشتی  

خوب به ما چه !!